با عنايت به نقشى كه علوم انسانى، از جوانب مثبت و منفى در جهت اعتلاء و انحطاط فرهنگى جوامع ايفاء مىنمايد، ضرورت دارد كه جامعه و گردانندگان امور اجتماع، بر مضمون و محتواى رشتههاى علوم انسانى وقوف داشته باشند. طبيعى است كه براى آگاهى از وضعيت فرهنگى كشور بايد به منابع، كتب و متون آموزشى و درسى رشتههاى علوم انسانى، بويژه در سطوح دانشگاهى مراجعه شود تا از اين ديدگاه به شناخت فرهنگ كشور نايل گردند و با معرفت به مآخذ و سرچشمههاى فرهنگ آموزشى و تعليمى كشور به پيامدهاى فرهنگى آن در جامعه پى ببرند. به بيان ديگر، با شناخت فرهنگ آموزشی و تعلیمی کشور به پیامدهای عملی آن درسطح کلان جامعه که از این فرهنگ آموزشی متاثراست، آگاه شوند.
البته، تكيه بر نقش حياتى علوم انسانى، به معناى انكار تأثير ساير گروه ها و رشتههاى مربوطه آنها، در فراز و نشيبهاى فرهنگى كشور نيست. بلكه صرفا بيان نقش محورى گروه علوم انسانى نسبت به ساير گروه هاى آموزشى و پژوهشى مىباشد. به گونهاى كه مىتوان گفت: منابع، كتب و متون درسىِ دروس رشتههاى علوم انسانى در دانشگاه ها، به عنوان آيينه تمامنماى وضعيت علوم انسانى و حتى وضعيت دانشگاه به طور كلى قلمداد مىشود.
هدف كلى اين شورا، نقد و بررسى متون و كتب رشتههاى علوم انسانى است، تا از نكات مثبت و منفى آنها مطلع شده و در بهبود امتيازات و رفع نواقص و ايرادات موجود در آن متون بكوشد و از اين طريق براى بهبود كمى - كيفى و علمى - ارزشى منابع درسى علوم انسانى اقدام نمايد. در اين مسير، كتب نمونه موجود در دروس رشته ها را تشويق و ترويج مى نمايد و الگوهايى را براى تدوين كتب به منظور رفع خلاء موجود در دروس رشته ها، به فراخور هدف و جايگاه آن درس در بدنه رشته مربوطه ارائه مىنمايد.
به اختصار، هدف شوراى مزبور، دورى از نقص دادهها، تحريف وقايع و حقايق، تشتت افكار، مهجورى و لوث ارزش ها و در نتيجه اتلاف اوقات وامكانات مادى و معنوى از يك سو و نزديكى به شناخت كامل، تفسير واقعى و حقيقى، هدايت و تبلور انديشه ها، احياى ارزش هاى انسانى - اسلامى - انقلابى و در نتيجه استفاده احسن از فرصت ها و توان ها مىباشد. نتيجه مدنظر نيز عبارت از شكوفايى علمى و تجلى ارزش ها و تحقق اصول و آرمان ها به صورت توأمان است، تا تزكيه و تعليم و تخصص و تعهد، در تعامل و پيوند و نه در تقابل و افتراق قرار گيرند. زيرا هر كدام بدون ديگرى، كارآيى مطلوب را نخواهد داشت. واضح است كه اگر فقدان علم و تخصص، باعث تأخير در نيل به مقصد و كندى حركت مىشود، فقدان تعهد و تزكيه و ارزش و اصول، منجر به هلاكت و نابودى گشته و فاجعه بار خواهد بود و تقابل آن دو نيز فراموشى علم و ارزش را به دنبال دارد.